loading...
پايگاه امام زمان (عج)
آخرین ارسال های انجمن
محمد صادق بازدید : 127 چهارشنبه 13 شهریور 1392 نظرات (0)


با سلام پایگاه امام زمان (عج) آماده تبادل لینک با سایت ها و وبلاگ های ارزشی می باشد


در صورت آمادگی ابتدا ما را لینک کنید سپس از قسمت نظرات همین مطلب خبر بدین تا لینک بشین


پایگاه امام زمان (عج) http://madaveyat2.r98.ir/


محمد صادق بازدید : 151 سه شنبه 12 شهریور 1392 نظرات (0)

زين گونه‌ام كه در غم غربت شكيب نيست


گر سر كنم شكايت هجران غريب نيست



جانم بگير و صحبت جانانه‌ام ببخش


كز جان شكيب هست و ز جانان شكيب نيست



گم گشته‌ی ديار محبت كجا رود؟


نام حبيب هست و نشان حبيب نيست



عاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد


ای خواجه درد هست و لیكن طبیب نیست



در كار عشق او كه جهانیش مدعی است


اين شكر چون كنیم كه ما را رقیب نیست



جانا نصاب حسن تو حد كمال یافت


و این بخت بین كه از تو هنوزم نصیب نیست



گلبانگ سایه گوش كن ای سرو خوش خرام


كاین سوز دل به نـاله‌ی هر عندليب نيست


محمد صادق بازدید : 173 سه شنبه 12 شهریور 1392 نظرات (0)

چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم


چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم



چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو


به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم



خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر


من اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردم



فشردم باهمه مستی به دل سنگ صبوری را


زحال گریهٔ پنهان حکایت با سبو کردم



فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو


سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم



صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را


ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم



ملول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان رفتم


حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم



تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی


من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم



حراج عشق وتاراج جوانی وحشت پیری


در این هنگامه من کاری که کردم یاد او کردم



ازین پس شهریارا ما و از مردم رمیدنها


که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم

محمد صادق بازدید : 125 سه شنبه 12 شهریور 1392 نظرات (0)

لفظ طیار تو معراج برد معنی را


اشک چشمان تو میخانه کند دنیا را



تکیه بر کعبه بزن سر بده آواز ظهور


چون که این کار تو خوشحال کند زهرا را



آن که در قدرت تو رفتن امروز نهاد


داد بر قبضه ی تو آمدن فردا را



کعبه را شوق طواف تو نگهداشته است


ور نه ریگ است و بگردد همه صحرا را



هر که زنده است به خورشید سلامم ببرد


ما که مردیم و ندیدیم به خود گرما را



ای عطش! تشنگی کوزه به دریا برسان


یک نفر یک خبر از ما بدهد دریا را

محمد صادق بازدید : 139 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)

در آستانه ي مهر

قلم ها گوش تيز مي كنند

تا

در دفتر انتظار

اينگونه ديكته كنند:

ديگر ابري نيست

ماه پشت ابرنيست

او آمد

او در باران آمد!!!

محمد صادق بازدید : 135 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)
شیوانا جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.
زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت: «اى کاش همه مثل شما اهل معرفت و جوانمردى بودند.
شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
وقتى هنوز مریض و بى‌حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مى‌گفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.
من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمى‌خورد....

برادرانم را صدا زدم و با کمک آن‌ها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لا اقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم.
با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتن و امروز که شما این بسته‌هاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.
اى کاش همه انسان‌ها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!
شیوانا تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بسته‌ها را نفرستادم. یک فروشنده دوره‌گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین!
شیوانا این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود.
در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود.
محمد صادق بازدید : 142 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)
در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.

عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت:

«دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.

بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟»

ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی»

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    این وبلاگ تا چه اندازه به شما کمک کرده ؟
    او خواهد آمد

    آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 151
  • بازدید ماه : 312
  • بازدید سال : 1,994
  • بازدید کلی : 11,059
  • قاصدک

    همراه با امام زمان
    یک سال و یک ماه پس از ازدواج امام حسن عسکری (ع) و نرجس خاتون امام زمان به دنیا می آیند حضرت ولی عصر (ع) بنا بربیشترین روایت روز جمعه نیمه شعبان 255 هجری قمری متولد شده اند(3)
    جالب است بدانیم او پیش از آفتاب چشم به این جهان گشود، تا همیشه آفتاب را پشت سر قرار دهد
    شب این میلاد خجسته را «شب برات» ‌و «شب مبارک» و «شب رحمت» خوانند. شیخ صدوق درکمال الدین نقل میکند نرجس خاتون روزی مشاهده میکند که نوری وارد بدن اومیشود وبه امام حسن عسکری موضوع راگزارش میکند وامام اورا نوید به بارداری امام زمان میدهد ومیفرماید : پسری می آوری که نامش محمد است وپس از من ،جانشین من خواهد بود.
    نرجس ،عروس فاطمه ،شد مادر صاحب زمان درمهد نور ،مهدی ظهور آیینه حق شدعیان
    پس میلادش روزجمعه نیمه شعبان 255 هجری است چون پدرش وفات کرد او5 ساله بود ومشهوربین علماء نیزهمین تاریخ است وکسی در این جهت اعتراضی نکرده مگر کلینی در کافی وصدوق درکمال الدین و شیخ طوسی در الغیبه که این سه بزرگوار یک مرتبه سال 255 وباردیگر 256 نوشته انداما هرسه بیشتر سال 255 هجری راقبول دارندبرای ولادت ایشان تاریخهای دیگری هم ذکر شده
    علت اینکه درتاریخ تولد ایشان عده ای اختلاف دارند ممکن است به دلیل پنهان نگه داشتن تولد آن امام بوده باشد بنابر این اصل ولادت مهدی جزء مسلّمات تاریخ است و در این تاریخ بین علما و محدثان و علمای فریقین هیچگونه اختلافی نیست.
    شهید اول درکتاب دروس از امام جعفر صادق روایت کرده که آن حضرت فرموده اند : درشبی که قائم آل محمد (ع) متولد گردد هرمولودی متولد شود باایمان است واگردرزمین شرک متولد گردد ،خداوند به برکت وجود امام ،اورا به سرزمین ایمان منتقل خواهد کرد
    پس بنابرمبنای مشهور حضرت پس از شهادت جدگرامیش ،امام هادی (ع) حدود یکسال بعد ،متولد شده است یعنی حدود یکماه از حکومت مهتدی عباسی گذشته ،زیرا مهتدی یک شب به آخرماه رجب مانده به حکومت رسید وتولد امام (ع) نیمه شعبان است